همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به
که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی
برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی
دل هوشمند باید که به دلبری سپاری
که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی
چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
* از غزلیات سعدی علیه الرحمة
*بیش از ده سال از طراحی آثار عاشورایی ام می گذرد ... و هر روز می بینم رفاقت بیشتر مخاطبان با تصاویر روایی و شورآفرین و البته سطحی (در معنا و شعور) حماسه عاشورا را ..
و البته پس از این همه، باز هم توجه نگاه های عمیق تر به این مجموعه موضوعات با چشمِ عقلِ گرافیکی {کم گفتن و گزیده چون دُر؛ گفتن های بصری!} را در حیطه آثار عاشورایی برای مانا نگاه داشتنِ یاد و راه حسین بن علی علیه السلام، تلخی های راه و بی توجهی های متولیان و مسئولان سر به هوا را، بی اثر می سازد.
* در این سال ها آثار عاشورایی بنده به تواتر نشر پیدا کرده توسط علاقمندان اهل بیت،چه با حفظ حقوق معنوی صاحب اثر و چه غیر آن! و چه با دخل و تصرف های فراوان به این تصور که کار برای حضرتش،متعلق به همه است و همه صاحب مجوز قیچی! ... و البته بوده مثال هایی از ادبِ با ادبان که حرمت گذارده اند و کسب اجازه ای یا ذکر نامی از بنده حقیر ..که بگذریم.
امسال نیز همزمان با ایام تعزیت حسینی (ع) چند اثر به موازات یکدیگر منتشر شدند؛ که البته خرسندم از نشر آثار به تصور اینکه """امید و شاید""" کارها به زلف اباعبدالله گره خورده اند و در طریق مانایی اند، در زمانه ای که در دل هر ثانیه میلیون ها تصویر در حفره های تاریک فضای عینی و مجازی می روند و دگرها می آیند...
شرح تصاویر از سمت راست:
> پوسترهای عاشورایی در برنامه تلویزیونی سینمایی "هفت" > مهرماه ٩۵
> صفحه جلد هفته نامه خبری-تبیینی "خط حزب الله" > مهرماه ٩۵
> صفحه جلد هفته نامه "جیم" / ضمیمه هفتگی جوان روزنامه خراسان > مهرماه ٩۵
علیرضا حصارکی
